زلزله دیباج در استان سمنان را لرزاند (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) از کمک دانشجویان برای اثاث کشی خانه استاد تا معمای ترک تحصیل دانشجویان دکترا ! اتصالی برق پشت‌بام، منزل مسکونی را به آتش کشید + تصویر حادثه (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) افشاگری یک رسانه علیه قلیان اکسیژن| طرح مطالعاتی یامنفعت‌طلبی وبازی باسلامت جوانان؟ افشای راز قتل یکی از مدیران شهرداری به دست همسرش ماجرای استفاده بلاگر اینستاگرامی از آمبولانس در شیراز چه بود؟ پیش بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) | صدور هشدار سطح زرد در استان اعترافات تکان دهنده جوانی که مادر خود را به قتل رساند (۱۷ اردیبهشت) قصاص ۲ قاتل و فرصت دوباره زندگی برای سومین نفر کشف سه کیلوگرم تریاک از معده سرنشینان یک خودرو در بجستان (۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳) تشدید نظارت بر اتاق‌های فرار تهران دستگیری متهم‌به‌جعل مهر‌های ادارات در مشهد شانه کردن مو چه تاثیری در سلامت و زیبایی آن دارد؟ رفع تندی غذا با چند راهکار ساده عوارض روانی سقط جنین روی مادر نقش موثر مامایی در کاهش آمار سزارین و افزایش زایمان طبیعی پوسیدگی‌های دندانی و افت عملکرد مغز و قلب | بیماری‌های دهان با بروز برخی سرطان‌ها ارتباط دارد هشدار! تزریق این دارو فقط باید در بیمارستان انجام شود آموزش عبور و مرور در خیابان را  از  خردسالی شروع کنیم
سرخط خبرها

فریاد زینب وار «زلیخا» در گوش تاریخ می‌پیچد

  • کد خبر: ۹۸۷۷۹
  • ۱۲ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۶
فریاد زینب وار «زلیخا» در گوش تاریخ می‌پیچد
«زلیخا» نام خواهری است که پیکر مثله شده برادرش را روی صندلی عقب ماشینش دید.

کیمیا  استاد | شهرآرانیوز، چقدر نام زلیخا زاهدی به او می‌آید؛ همین زنی که در تصویر، دستش را با صلابت رو به آسمان گرفته است. صدایش را با گوشمان نمی‌توانیم بشنویم، اما حالت اندوهگین چهره و میکروفونی که در دست گرفته است، ندای او را بعد از گذشت این همه سال، رسا به گوش می‌رساند.

اینجا روبه روی خانه شهید امین ا... زاهدی در میبد یزد است؛ درست در هجدهم آذر سال ۱۳۵۷ که با روز عاشورای آن سال هم زمان بود. این زنانی که بر گرد زلیخا جمع شده اند، عزاداران حسینی هستند. حال زلیخا از چند ساعت پیش‌تر از این مراسم، آشفته شد. وقتی پیکر مثله شده برادرش را روی صندلی عقب ماشینش دید.

امین ا...، این مبارز انقلابی سال ۱۳۵۷، از روز قبل از خانه اش بیرون رفته و برنگشته بود. حوریه عسکری، همسر شهید که این روز‌ها ساکن محله استاد یوسفی قاسم آباد است، می‌گوید: «امین ا... پیش از رفتن غسل شهادت کرد. دلیلش را پرسیدم، گفت این روز‌ها و لحظه ها، لحظه‌های حساسی است و هرلحظه احتمال شهادت می‌رود. لباس پوشید و رفت.»

امین ا... برنگشت و دل حوریه تا شب شور زد. فردا صبح وقتی همه خانواده به دنبال امین ا... می‌گشتند، خواهرش جلو خانه برادر، ماشین او را دید و وقتی در را بازکرد، روی صندلی عقب، صورت آرام برادر را دید و بدنی که زیر پالتو پنهان بود. زلیخا تصور کرد امین ا... خوابیده است، اما وقتی پالتو را کنار زد، پیکری را دید که به دست نیرو‌های ساواک مثله شده بود.
ما تا امروز زلیخا را ندیده ایم. هرچه از او شنیده ایم، حرف‌هایی بوده که حوریه برایمان گفته است، اما همیشه تصور می‌کنیم ما نیازی به دیدن زلیخا نداریم. فریاد زینب وار او تا همیشه در گوش تاریخ شنیده می‌شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->